ای دشمن روزه و نمازم

وی عمر و سعادت درازم

هر پرده که ساختم دریدی

بگذشت از آنکه پرده سازم

ای من چو زمین و تو بهاری

پیدا شده از تو جمله رازم

چون صید شدم چگونه پرّم

چون مات توام دگر چه بازم!